امام علی(ع) فرمودند:
إنَّما یحِبُّکَ مَن لا یتَمَلََّقُکَ، وَیثنی عَلَیکَ مَن لا یسمِعُکَ.
دوستدار حقیقی شما کسی است که از شما چاپلوسی نمی کند و ستایشگر واقعی شما آنکه شما را از [ستایشهایش دربار? شما] باخبر می کند.
پرنده کور و درخواست روزی از خدا
راوی میگوید : یکروز با حضرت رسول اللّه (ص) به طرف کوههاى مدینه مى رفتیم ،
داخل بیایانى شدیم ، آن حضرت به من اشاره فرمودند، نزدیک حضرت شدم .
حضرت ، پرنده کورى را بمن نشان دادند که در میان شاخه درختى بود و منقارش
را به هم مى زد.
حضرت رسول (ص) فرمود:
متوجه مى شوى که این پرنده چه مى گوید؟
گفتم : نه ، یا رسول اللّه !
حضرت فرمودند: مى گوید:
اللّهُمَّ اَنْتَ الْعَدْلُ الَّذى لا یَجُورُ، حَجَبْتَ عَنّى بَصَرى وَ قَدْ جِعْتُ فَاطْعِمْنى
یعنى : خدا یا تو عادل هستى و ظلم نمى کنى ، چشم من کور است من گرسنه شده ام پس مرا طعام بده .
در این لحظه ملخى آمد و وارد دهان او شد، و آن پرنده دهانش را بست . حضرت فرمودند:
مى فهمى چه مى گوید؟
گفتم : نه ، یا رسول اللّه !
حضرت فرمودند: مى گوید:
مَنْ تَوَکّلَ عَلَى اللّهِ کَفاهُ وَ مَن ذَکَرَهُ لا یَنْساه .
یعنى : کسى که بر خدا توکل کند خداوند متعال او را کفایت فرماید و کسى که خدا را یاد کند، خداوند او را فراموش نمى کند.
*******************************************************************
و سخنی با تو ....
اگر نمیدانی پس بدان که با خویش عهد کرده بودم بخاطر آخرین زنگی که زدی و بنظرم بسیار توهین آمیز آمده بود و مدتهاست که آخرین کلامت فکرم را مشغول کرده است ؛که تحت هیچ شرایطی به تو زنگ نزنم و خوب میدانی که بر عهود و عقودم کاملا پایبندم . بااینکه ایام به من بسیار سخت گذشته و میگذرد و آتشی گداخته بر جانم نشسته است تا کنون بر این عهد استوارمانده ام .
به چند دلیل :
1- اینکه برایت ارزش قائلم
2- اینکه برای غرور و شخصیتم ارزش قائلم
3- اینکه نمیخواهم بنا به دلائل خاصی به این شماره زنگ بزنم (خودت میدانی چرا؟!)
4- اینکه .............بماند، حالا..............................
و اینکه اگر چهارشنبه شب مجبور شدم زنگ بزنم و عهد باخود بسته را متزلزل کنم واینکه نتوانستم کلامی به زبان بیاورم به این دلیل بود :
مدتی پشت سرهم خوابهای آشفته ای می دیدم و چهره تو را درخواب بسیار پریشان و بهم ریخته می دیدم و سخت نگرانت بودم ((اگر چه برای تو بی تفاوت است ولی من مثل تو نیستم که بهمین سادگی همه چیز را فراموش کنم ؛ و قوانین الهی و قانون اجتماعیِ همسر داری و محبت را زیر پاهای سنگین ِ بی رحمی له کنم )) بله، میگفتم بخاطر نگرانی لحظه ای زنگی بی کلام زدم و همینکه صدایت را شنیدم که کاملا خوش و آرام است و دور وبرت شلوغ و پر از شادمانی است ،کافی بود که بفهمم نگرانی هایم بیهوده بوده است و تو در جایگاهی خوش و آرام قرار گرفته ای . خوشت باشد و ایام بکامت شیرین... .
همینکه وقتی صدایی از پشت خط نشنیدی ویا نجوایی ریز شنیدی ؛ گفتی اشتباه گرفتید و قطع کردی ؛ بشدت گریستم که تو چقدر میتوانی سنگدل باشی .... بنا بر این لزومی ندارد که بیش از این توهین کنی و با حرکتی غیر منصفانه بگوئی به تو زنگ نزنم . واقعاً متاٌسفم برای خودم تاسف میخورم که اینقدر صادقانه و بی ریا دوستت داشته ام و به پای تو نشسته ام ولی تو حتی برایت مهم نبوده و نیست که بر من چه میگذرد یا چه گذشته است . عیبی ندارد اگر هرچه بر من بگذرد خدا را دارم خدایی که هرگز مرا ترک نمیکند و به عهدش پشت ِ پا نمیزند . من خدا را دارم . خدایی که عاشقی مهربان برای بندگانش است .
پس لطفاً نگران نباشید که کاشانه ی مهربانی ها و سرخوشی هایتان خراب شود من هرگز خراب کننده نبوده ام هرگز نابود کننده نبوده امحتی اگر نابودم کرده باشند... که کردند. و خدا نابودشان میکند من که باشم ؟ من آنها را به خدا واگذار کرده ام . همین و دیگر هیچ ...................